یازده ماهگی
پسرم دیگه آقا شده... دوتا دندونای بالایی در اومد... تونست روپای خودش بایسته... تونست تو سوتش فوت کنه و صداشو دربیاره... با اسباب بازیهاش ساعتها مشغول بازی میشه... عاشق اینه که روسری یا چادر رو سرش بندازه و دالی کنه... از کفش بدش میاد ... آب بازی و خیلی دوست داره... با مامان و بابا سر سفره میشینه... به دایی هاش مخصوصاٌ دایی علی ارادت خاصی داره و همش در حال دایی گفتنه... اینم از عکسای شاخ شمشاد... در حال فضولی... از خستگی نشسته خوابش برد گل پسر بعد از حمام پارک برعکس سرسره رو داری میری...
نویسنده :
مامان و بابا
2:59